امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clear Out

ˈklɪrˈaʊt klɪəraʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

phrasal verb
(اتاق، گنجه، انبار و غیره) خالی کردن، بیرون ریختن، (مجازی) لخت کردن، جیب...را خالی کردن، تخلیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- to clear out the trash can
- سطل زباله را خالی و تمیز کردن
phrasal verb
(محاوره) در رفتن، جیم شدن، فلنگ را بستن
phrasal verb
خالی و تمیز شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clear out

  1. verb empty something
    Synonyms:
    clean out dispose of eliminate exhaust get rid of remove sort tidy up
    Antonyms:
    fill fill up put
  1. verb leave, often quickly
    Synonyms:
    beat it begone decamp depart go hightail kite make oneself scarce remove oneself retire scram skedaddle split take a hike take off vamoose withdraw
    Antonyms:
    arrive rush in
  1. phrasal verb Become empty

ارجاع به لغت clear out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clear out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clear out

لغات نزدیک clear out

پیشنهاد بهبود معانی